مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان سمنان

  • فهرست مطالب 
  • فهرست مطالب 
  • ورود 

نام عشق

10 تیر 1391 توسط صابریان

 با آنکه شکسته ایم ،برمی خیزیم

عهدی ست که بسته ایم، بر می خیزیم

هر بار که نام عشق را می خوانند

هر جا که نشسته ایم ،بر می خیزیم

معاونت فرهنگی تربیتی مدیریت استان سمنان

 

 2 نظر

بر پرتگاه جهنّم

08 تیر 1391 توسط صابریان

علی بن ابی طالب (ع):فاطمه (س)به رسول خدا(ص)گفت :ای پدر ،در روز بزرگ ترین توقفگاه ،ودر روز وحشت های بزرگ و روز بیشترین هراس ،شما را کجا ملاقات کنم ؟

فرمود:ای فاطمه ،مرا نزدیک درب بهشت ملاقات کن ،در حالی که پرچم ((الحمدلله))را دست دارم و از امتم نزد پروردگار شفاعت می کنم .

گفت:اگر آنجا نبودید ؟

فرمود :نزدیک حوض کوثر ،در حالی که امتم را سیراب می کنم .

گفت :اگر آنجا نبودید ؟

فرمود:برپل صراط ،در حالی که ایستاده ام و می گویم :پروردگارا،امتم را به سلامت دار .

گفت :اگر آنجا نبودید ؟

فرمود:((القینی علی شفیر جهنّم ،امنع شررها و لهبها عن امتّی ؛بر پرتگاه جهنم مرا ملاقات کن ،در حالی که شعله ها و زبانه های آتش را از امتم دور می کنم ))

با این سخن ،چهره فاطمه -که درود خدا بر او و بر پدر و همسر و فرزندانش باد -از هم شکفت و شادمان گشت .

 1 نظر

زنان و مردان نمونه

04 تیر 1391 توسط صابریان

الگوهای تربیتی قرآن(زنان ومردان نمونه)

چکیده:

در قرآن به الگوهای تربیتی بسیار تاکید شده وبه همین دلیل در قرآن الگوها بصورت داستان گونه بیان و معرفی گردیده اند،تا مطلب برای همگان قابل فهم باشد .وقرآن بیشتربه الگوهای عملی تاکید دارد ومعتقد است شیوه های گفتاری تاثیر کمی بر افراد دارد .وکارگزاران ومسئولان که در راس امورند باید خود را بیشتر به معیارهای تربیتی قران نزدیک کنند.در قرآن به تربیت زن بیشتر تاکید شده چون هم نقش زن وهم نقش مادر را که دونقش مهم در خانواده (خانواده بنیان جامعه است )ایفا میکند.در حالی که قرآن مهمترین مسئولیت زنان را این دو نقش میداند در عین حال زنان را از شرکت در امور اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی وفرهنگی منع نکرده همچنان که در طول تاریخ زنانی چون حضرت زینب ، حضرت فاطمه ، حضرت خدیجه وزنان زیاد دیگری که نمونه های ان در این مقاله ذکر شده با حفظ عفت وپاکدامنی در زمینه های مختلف در تاریخ افتخار آفریدند.

مقدمه:

خداوند متعال امکانات لازم را در دنیا به گونه ای در اختیار بشر قرارداده که انسان قادر است جهان درون و برون خویش را به شایستگی بشناسد و شرایط مساعد و مناسب برای زندگی و بقای خود را شناسایی و فراهم کند، و چنانچه در این کار تعلل ورزد و استعدادهای خود را کشف نکند، مسلماً نمی تواند در جهت باروری آن برنامه ریزی کند؛ و در نتیجه، زندگی پرمشقت و رنج آوری خواهد داشت. مهمترین و کاربردی ترین نوع شناخت و یادگیری در همه دوران زندگی، «سرمشق گیری و الگوپذیری» است.انسان با انتخاب الگو یا سرمشق، به تقلید رفتار او می پردازد. علاوه بر الگوهای زنده، که محیط تربیتی مساعد را ایجاد می کنند، اسوه های اخلاقی و انسانی گذشته، موجب حیات مجدد انسان شده و نقش عظیمی در سازندگی وی ایفا می کنند.

ترسیم چهره دقیق و کاربردی و در عین حال، محبوب و دوست داشتنی اسوه ها برای همگان می تواند جای خالی الگوهای مورد نیاز را در محیط و ذهن و روحشان پرکند تا بتوانند به تدریج با آنان همانندسازی کنند.قرآن کریم برای تزکیه و تربیت نفسانی بشر الگوهای ارزشمندی را که در صفات برجسته انسانی ممتاز بودند، معرفی می کند واز طرفی برای عبرت گرفتن علاوه بر نقش سازنده الگو های های مثبت و دارای فضائل اخلاقی ، قرآن کریم نمادهای منفی وسرنوشت آنها را هم به روشنی به بشریت ارائه می دهد. این، یکی از روشهای تربیتی آن است. به تعبیر دیگر، اگر قرآن به توحید و عدالت و صداقت و صبر و تحمل و اخلاص و دیگر صفات نیک و عقاید حسنه دعوت می نماید؛ قبل از آن، افرادی را که در این صفات و خصال برتر و بهتر از همه بودند، به جامعه انسانیت معرفی می کند. یعنی به جای ذکر صفت، موصوف را معرفی می کند. در نوشتار حاضر سعی شده که به اختصار «نقش الگوهای عملی در تربیت» که در قرآن کریم به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تربیتی مطرح شده مورد بررسی قرار گیرد.

مفهوم «الگو»

واژه «الگو» معادل و مترادف واژه «اسوه» در زبان عربی است. هر دو واژه «الگو و اسوه» را می توان هم به نمونه های انسانی اطلاق نمود و هم به شیوه و طرز عمل؛ یعنی می توان گفت: فلان فرد، اسوه یا الگوی سخاوت است و نیز می توان گفت: سخاوت، الگو و اسوه نیکویی است.«اسوه، پیشوا، مقتدا، قدوه، پیشرو، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی و پیشوایی می گردد… نمونه پیروی و اقتدا، سرمشق.» این واژه در اصل به معنای حالتی است که انسان به هنگام پیروی از دیگری به خود می گیرد و به عبارت دیگر همان تأسی کردن و اقتدا نمودن است. بنابراین، معنای مصدری دارد، نه معنی وصفی.در قرآن کریم واژه «اسوه» سه بار به کار رفته که یک مورد آن درباره پیامبر اسلام(ص) است: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه …» قطعاً برای شما در (اقتدا به) رسول خدا، سرمشقی نیکو است: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین ایمان دارد و خدا را فراوان یاد می کند.» و دو مورد درباره حضرت ابراهیم و پیروانش. نقش «الگو» در هر یک از علوم و فنون و کمالات انسانی این است که از باب «ره چنان رو که رهروان رفتند»، جوینده را از تردید و سرگردانی در انتخاب مناسب ترین و نزدیک ترین راه، نجات می دهد و جوینده، موانع و پیچ و خمهای دشوار و رموز موفقیت اسوه و مجموعه تجربه های راهگشای او را در اختیار گرفته و در پیش روی خود قرار می دهد. بنابراین، هر کس، در هر رشته و فنی که به دنبال آن است اگر بخواهد در آن زمینه خاص، رشد کرده و مقامهایی کسب نماید، انتخاب «اسوه و الگو» آن رشته برای او، امری اجتناب ناپذیر و ضروری است.

نقش الگوهای عملی در تربیت

روش الگویی، بهترین و کارآمدترین شیوه، برای اصلاح و تربیت فردی و اجتماعی انسان است. خواسته اسلام و نظام تربیتی آن از مصلحان جامعه آن است که برای هدایت و تربیت مردم، تنها به تبلیغ و ارشاد گفتاری بسنده نکنند و پیش از همه و قبل از هر چیز، خود را از نظر اخلاقی و رفتاری، به گونه ای براساس تعلیمات و معارف قرآنی بسازند که با کردار شایسته و فضایل اخلاقی خویش، دعوت کننده دیگران به صلاح بوده و خود در الگوی حسنه ای، برای سایر مردم باشند.در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند: «ان العالم اذا لم یعمل یعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا»؛ هر گاه شخص عالم به مقتضای علم خویش عمل نکند، اثر موعظه اش همچون آب باران بر روی سنگ صاف از قلبهای مردم محو خواهد شد.و نیز در روایات دیگری می فرماید: «کونوا دعاه الناس بأعمالکم و لاتکونوا دعاه بألسنتکم»؛ به وسیله کردار شایسته و اعمال نیک خود راهنما و راهبر مردم به سوی فضیلت ها شوید و تنها دعوتگر زبانی نباشید.الگو شدن در اخلاق و عمل و نقش اساسی آن در تربیت، دایره ای وسیع دارد. از کانون خانواده و تأثیر سرنوشت ساز رفتار پدر و مادر، بر فرزندان، تا معلمان و مربیان آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها و مراکز تعلیم و تربیت و رؤسای ادارات و نهادها و عالمان دین و در نهایت مسئولان عالی رتبه نظام را شامل می شود.اما اهمیت آن درمورد کارگزاران عالی نظام، بسیار درخور توجه است؛ زیرا اگر مجریان و مسئولان حکومت، افرادی صالح و عامل به وظیفه باشند، از باب «الناس علی دین ملوکهم» مردم به تدریج رو به صلاح خواهند رفت، ولی چنانچه آنان در تربیت و مراقبت از نفس خود، دچار غفلت و سستی شوند و به تن پروری و دنیاگرایی واشرافی گری رو آورند، جامعه نیز به تدریج، لباس صلاح را از تن بیرون کرده و رو به تباهی خواهد گذاشت. آن گاه نصیحت ناصحان بی اثر و صالحان امت تضعیف و منزوی و غارتگران ارزشهای اسلامی و انسانی میدان دار، خواهند شد.مدیران آنها سازمان نمی یابد. برنامه های عملی، همیشه مؤثرترین برنامه هاست چون عمل، حکایت از ایمان عمیق انسان به گفتارش دارد و سخنی که از دل برآید بر دل نشیند.

شیوه‏های الگوسازی قرآن

قرآن كریم در استفاده از شیوه الگوسازی، دست‏كم دو نكته مهم تربیتی را مورد توجه قرار داده است:
نخست آن‏كه چهره‏های محبوب را گاه به طور كلی و با عناوین عام معرّفی كرده است؛ از جمله: توّابین، پاكان (متطهّرین) پرهیزگاران (متقین)، صالحان، صابران، محسنین (نیكوكاران)، و مجاهدان؛ و گاه نیز به طور خاص و به اسم ـ در مورد پیامبران و غیر آنان ـ از ایشان یاد نموه است. اما چهره‏های منفور و مطرود از نظر قرآن به طور عمده ـ بجز در موارد استثنایی، مثل ابولهب ـ با توصیف عناوین كلی آنان، مثل تجاوزگران (معتدین). اسراف‏كنندگان (مسرفین)، خودپسندان (متكبرین)، كافران، ستمگران (ظالمین)، و منافقان بیان شده‏اند. بنابراین، ما باید از این روش نیكوی قرآنی پیروی كرده، در شناساندن فضایل اخلاقی و تربیتی همراه با ذكر عناوین كلی، نام صاحبان آن فضایل را نیز یاداور شویم و در موارد منفی، حتی‏المقدور از بیان نام اشخاص پرهیز كنیم.
دوم انتخابگری در الگوهاست. قرآن با طرح چهره‏های محبوب و منفور در كنار هم، جامعه انسانی را به گزینش آگاهانه الگوهای موردنظر خویش دعوت می‏كند، حتی در مورد پدران و گذشتگان نیز هشدار می‏دهد كه بدون آگاهی با پی‏روی كوركورانه از آنان زندگی خود را تباه نكنند: «گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافته‏ایم و ما هم از ایشان پ
یروی می‏كنیم. گفت: هرچند هدایت‏كننده‏ترازآنچه پدران خود را بر آن یافته‏ایدبرای‏شمابیاورم؟»(زخرف:23و24) به هر صورت، قرآن كریم برای بهره‏برداری از این شیوه بسیار غنی است، به ویژه آن‏كه غالب الگوهای قرآنی كه در قالب داستان آمده‏اند، نو و تأثیر گذارند. قرآن كریم از داستان در جهت تربیت اخلاقی انسان‏ها بیش از 122 مورد استفاده كرده است. داستان در همه مراحل سنّی مفید و مورد توجه است و محتوای داستان‏های قرآنی متناسب با سطح اطلاعات خوانندگان و شنوندگان است. خداوند در مورد اهداف قصه‏گویی خود در قرآن می‏فرماید: «بی‏تردید، در بیان داستان آنان عبرتی برای صاحبان خرد است. داستان‏های قرآنی سخنی به افترا نیست، بلكه تصدیق‏كننده است همه آنچه را پیش روی او (از كتب آسمانی پیشین) قرار دارد؛ و بیانگر هر چیزی و هدایتگر و رحمت‏آور برای‏گروهی‏كه‏ایمان‏می‏آورند.»(یوسف:111)
سینه تاریخ سرشار از وجود كسانی است كه بار خطایی به دوش گرفته و در مسیر ناصواب پیش رفته‏اند. تأمّل در آثار به جای مانده از گذشتگان (بنا به توصیه قرآن) ما را متقاعد می‏كند كه برای كناره گرفتن از هر خطایی لازم نیست حتما خود به تجربه بنشینیم و كیفر ببینیم. «آیا در زمین نگردیده‏اند تا ببینند سرانجام كسانی كه پیش از آن‏ها زیسته‏اند، چگونه بوده است؟ آن‏ها از ایشان نیرومندتر (بوده) و آثار در زمین گذاشتند. با این همه، خدا آن‏ها را به كیفر گناهانشان گرفتار كرد، و در برابر خدا حمایتگری نداشتند.» (مومن: 21) پس، ذكر داستان زندگی گذشتگان می‏تواند عبرت‏آموز باشد. در داستان‏های قرآنی هرچند عبرت گیرنده، خود در صحنه‏های واقعی و آثار گذشتگان حضور نمی‏یابد، ولی تأمّل در واقعیت‏ها و فرجام‏هایی كه دامنگیر گذشتگان بوده، ازنظر عبرت‏آموزی بسیار راهگشاست. حضرت علی علیه‏السلام در این‏باره می‏فرماید: «از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب عبرت بگیرید! چه‏قدر حالات ملت‏ها با هم مشابه و صفات و افعالشان شبیه یكدیگر است. در تشّتت و تفرق آنان دقت كنید، زمانی كه كسراها و قیصرها مالك آن‏ها بودند….» و در جایی دیگر می‏فرماید: «فرزندم، درست است كه من به اندازه همه كسانی كه پیش از من زیسته‏اند عمر نكرده‏ام، اما در كردار آن‏ها نظر افكندم و در افكارشان و اخبارشان تفكر كردم و در آثار آن‏ها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدان‏جا كه همانند یكی از آن‏ها شدم، بلكه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آن‏ها از اول تا آخر بوده‏ام.»در شیوه تربیتی قرآن برای ارائه الگوهای عبرت‏آمیز، دو نكته قابل توجه است:نخست آن‏كه عبرت‏آموزی مستلزم داشتن بصیرت وچشمی بینا و عقلی شگرف و درون‏یاب، و دلی بیدار است. به همین دلیل، بدون نظر عمیق عقلانی، عبرت‏آمیزی ممكن نیست. از این‏رو امیرمؤمنان مكرّر می‏فرمود: «عبرت‏ها چقدر فراوان و عبرت‏گیرنده چه اندازه اندك اند.»دیگر آن‏كه جهت‏گیری عبرت‏آموزی در قالب داستان‏های قرآنی و آیات الهی حركت در جهت دست‏یابی به این نتایج است: عصمت و پاك‏دامنی، بی رغبتی به ذخارف دنیا، كاهش لغزش و خطا، شناخت خویشتن، كوتاه شدن طمع، فهم و درك شایسته، اهل تقواشدن.در داستان‏های قرآنی، علاوه بر تحریك عواطف، پرورش تعقّل و خردمندی نیز وجود دارد. قصص قرآن، روابط اخلاقی و تربیتی میان انسان‏ها را به وضوح ترسیم می‏كند و در نهایت، این فضایل اخلاقی هستند كه بر پستی‏هاو فرومایگی‏ها چیره می‏گردند.داستان‏های هابیل و قابیل،موسی و فرعون، موسی و قارون، موسی و عبد صالح، آدم و حوا، گاو بنی‏اسرائیل، ابراهیم و اسماعیل، یوسف و برادران، لوط و قومش، و موارد دیگر دارای نكات تربیتی فراوانی هستند. نكته‏ای كه در داستان‏های قرآنی جلب توجه می‏كند این است كه به پرورش و اشباع تمایلات پست نمی‏پردازند و در داستان‏های مربوط به روابط زن و مرد، حریم حیا را نگه می‏دارند و با اجتناب از ذكر جزئیات پرده دری نمی‏كنند. استفاده متناسب و به موقع از داستان، به ویژه از داستان‏های قرآنی، یا داستان‏های مربوط به ائمّه طاهرین علیهم‏السلام و بزرگان دین آن هم به زبان ساده و امروزی تأثیر حیرت‏انگیزی در مقبولیت سخنان ایجاد می‏كند معصو م(ع)، هدایت و تربیت را با عملشان نشان می دادند.

بعضی از الگوهای تربیتی در قرآن کریم

به رغم وجود عوامل محدود کننده انسان مانند وراثت، طبیعت و جامعه، انسان می تواند به اراده خود مسیر خویش را برگزیند و از حصار این عوامل در اطراف خود بیرون آید؛ حق این توانایی را پیدا می کند که سرنوشت جدیدی را برای جامعه و تاریخ خود رقم زند.برای نمونه: قرآن کریم، همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان الگوهایی برای مؤمنان ذکر می کند. آنان با وجود محیط ناسالم، طریق صلاح و رستگاری را برگزیدند. قرآن به تأثیرپذیری انسان از محیط و شرایط گوناگون اذعان دارد و نسبت به تأثیرات هشدار می دهد. در مورد فرزند حضرت نوح(ع) خداوند به صراحت می فرماید: او از خانواده تو نیست؛ زیرا به دلیل متأثرشدن از عوامل محیطی ناصالح، از مسیر صلاح و درستی خارج شده است. خداوند متعال به ستایش از جوانان «اصحاب کهف» می پردازد که با هجرت از محیط فاسد، خود را از عوامل محیطی ناسالم دور ساختند و ایمان خویش را حفظ کردند. می توان گفت: اقدام شجاعانه جادوگران فرعون در زیر پاگذاشتن موقعیت اجتماعی خود و ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) الگوی توبه حقیقی برای دیگران می شود.

به جهت اختصار چند نمونه از الگوهای قرآنی را فهرست وار ذکر می کنیم:

¤ یوسف، قهرمان مقاومت در مقابل شهوت.

¤ جوانان کهف، اسوه های مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت.

¤ اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا

¤ ابراهیم، الگوی فطرت جویی، عادت گریزی و بت شکنی

¤ نوح، الگوی پایداری و استقامت در تبلیغ دین

¤ ایوب، قهرمان صبر و تحمل در شداید روزگار

¤ داود جوان، نمونه شهامت و شجاعت درمبارزه با طاغوت.

قرآن کریم، درهمه این موارد می فرماید: «… اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتدا کن…»

برترین الگوی تربیتی قرآن

قرآن کریم، پیامبراسلام(ص) را سرمشق و الگوی مطلق درهمه ابعاد زندگی برای همه خداجویان و کسانی که اعتقاد به رستاخیز دارند، معرفی می کند: «بی تردید، برای شما در همه ابعاد (چه در صبر و مقاومت و چه در دیگر اوصاف و افعال نیکو) اسوه و الگوی نمونه در (اقتدای به) رسول خدا(ص) است. برای آنها که به رحمت خدا و روزقیامت امیدوار باشند و یاد خدا بسیار می کنند.قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان اسوه و الگوی تربیت مردم معرفی کرده و از او به عنوان صاحب «خلق عظیم» یاد نموده است: «و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.»

آری، پیامبر گرامی اسلام(ص) به سبب «خلق عظیم» و «رحمه للعالمین» بودن، آینه مکارم اخلاقی برای همگان است، تا آنجا که بارها می فرمودند: «من فقط برای تکمیل و تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث گشته ام.» و در آیه ذیل، خداوند در اوجی تماشایی، رسولش را به داشتن چشم محبت و رحمت و لطف همراه با شکیبایی با مؤمنان می ستاید و به حبیب مهربانش، حضرت محمد(ص) مباهات می کند: «بی تردید، پیامبری از میان خودتان به سوی شما آمده است که رنجهای شما بر او به عنایت ناگوار است.قرآن کریم دستورات مختلفی به پیامبراکرم(ص) می دهد که مقصود اصلی از آن دستورات، تربیت و تزکیه مردم است که مردم با عمل کردن به این دستورات و فرامین قرآن بتوانند به فضایل و مکارم اخلاق دست یابند تربيت اخلاقي بانوان با توجه به اهميت خاصي كه قرآن كريم براي صفات و افعال اخلاقي قايل است، در ارايه الگوهاي رفتاري به بانوان نيز جنبه‏هاي اخلاقي را مورد توجه قرار داده و حتي مي‏توان ادعا كرد كه تربيت اخلاقي، بيشترين سهم را در تربيت الگويي زنان در قرآن به خود اختصاص داده است.همچنين مادران، از حساس‏ترين موقعيت براي تربيت و پرور جسمي و روحي فرزندان خود برخوردارند و بي‏گمان مراحل رشد شخصيت در سنين بالا تا حد زيادي بر پايه چگونگي انجام وظايف تربيتي مادران است. از اين‏رو، قرآن كريم نيز با ارايه نمونه‏هاي روشن،در پي تربيت زنان براي پذيرش نقش مادري است

باتوجه به اهمیت تربیت اخلاقی بانوان در قرآن در این بخش به بررسی لزوم یا عدم لزوم شرکت زنان در زمینه های اجتماعی ،سیاسی و…وحدود مشارکت انان در موارد مذکور می پردازیم :

زن عفيف؛ الگويي براي همه انسان‏ها

خداوند متعال در قرآن كريم مسئله عفت و پاك‏دامني حضرت مريم‏عليها السلام را مورد توجه ويژه قرار داده است. در يك‏جا رسول خداخود را به ياد كردن حيا و عفاف او فراخوانده و آن را عامل دميده شدن روح الهي در او معرفي نموده است:

وَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ. (انبياء: 91)

و آن زن را (ياد كن) كه خود را پاكدامن نگاه داشت، و از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براي جهانيان آيتي قرار داديم.

و در جايي ديگر، يكي از مهم‏ترين عواملي را كه به واسطه آن مريم به عنوان الگو براي همه مردم و نه‏تنها زنان معرفي شده، عفاف و پاك‏دامني او دانسته و فرموده است:

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امرأت فرعون … . وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا… (تحريم: 11 و 12)

و براي كساني كه ايمان آورده‏اند، خدا… مريم دخت عمران را مَثَل آورده، همان كسي كه خود را پاك‏دامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم… .

در اين آيه كلمه “الذين” شامل مردان و زنان مي‏شود.در تفسير قمي در بيان شدت عفاف مريم‏عليها السلام از علي بن ابراهيم روايت شده كه در تفسير جمله “والتي احصنت فرجها” گفت: مريم آن چنان عفيف بود كه احدي او را نديد.

و البته اين نكته نيز روشن است كه اين حديث اشاره به شدت پاك‏دامني مريم و تقواي وي در پوشش دارد و به معني اين كه به طور كلي هيچ ارتباطي با مردان نامحرم نداشته، نيست؛ زيرا همان هنگام كه مريم را براي عبادت به مسجد سپردند، زكرياي پيامبر كه شوهر خاله او بود، سرپرستي او را به عهده گرفت و تربيت وي را عهده‏دار شد و مرتب به او سركشي مي‏نمود؛ همچنان‏كه پس از وضع حمل و تولد عيسي‏عليه السلام، مريم در حالي‏كه عيسي‏عليه السلام را در آغوش گرفته بود، به سوي قوم خود روانه شد و در جواب آنان كه با لحني توبيخ گونه با او به سخن پرداختند، به عيسي اشاره كرد تا از او سخني در رد اتهامات وارد شده بشنوند. رفتن مريم به طرف قوم و سخن گفتن آنان با او، نشانه روابط اجتماعي مريم با مردم، در عين رعايت كامل عفاف و پوشش خود بوده است.

جواز مشاركت اجتماعي بانوان‏

مشاركت زنان با مردان در مقاطع بسيار حساس اجتماعي، نه تنها اصل جواز شركت زنان را به همراه مردان در صحنه‏هاي گوناگون اجتماعي ثابت مي‏كند، بلكه لزوم چنين مشاركتي را در برخي از عرصه‏هاي اجتماعي به اثبات مي‏رساند. مريم عذراءعليها السلام پس از آن‏كه از جانب خدا برگزيده شد، ازسوي او مأمور به اطاعت، سجود و ركوع به همراه ركوع كنندگان گرديد.جالب آن‏كه در اين حركت عبادي - اجتماعي، مريم به ركوع به همراه “راكعات” “زنان ركوع كننده” فراخوانده نشد، بلكه مأمور به ركوع به همراهي “راكعين” كه شامل مردان و زنان ركوع كننده است، گرديد.الگوي ديگري كه به شكلي روشن‏تر خط مشي اجتماعي بانوان را ترسيم مي‏كند، شركت حضرت فاطمه‏عليها السلام در ماجراي مهم و سرنوشت ساز “مباهله” است. آن حضرت با آگاهي كامل به حساسيت شرايط، آمادگي خود را براي شركت در اين عرصه پرخطر اعلام داشت و با چهره‏اي مصمم و اراده‏اي استوار، پشت سر پيامبرصلي الله عليه وآله پا به ميدان گذاشت.خداي سبحان نيز عمل پسنديده فاطمه زهراعليها السلام را ستود و نام او را در شمار شركت كنندگان در اين حركت مهم اعتقادي - اجتماعي قرار داد:

فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ … (آل‏عمران: 61)

و هركس كه پس از فرارسيدن علم (وحي) به تو درباره او (عيسي) با تو محاجه كند، بگو بيايد، ما پسرانمان و شما پسرانتان، ما زنانمان و شما زنانتان…و اهل تفسير و حديث بر آن اتفاق دارند كه رسول خداصلي الله عليه وآله زني را جز فاطمه‏عليها السلام براي مباهله به همراه نبرد.

زن و فعاليت‏هاي سخت اقتصادي‏

طبيعت بانوان با انجام فعاليت‏هاي سخت اقتصادي هماهنگ است و آنان نيز بايد در دشوارترين امور اقتصادي دوشادوش مردان به فعاليت بپردازند يا اين كه اگر چه احراز مشاغل درآمدزاي براي بانوان بي‏اشكال است، ولي با توجه به شرايط جسمي آنان، بهتر است در شرايط غيرضروري به انجام كارهاي سخت و طاقت فرسا نپردازند؟به نظر مي‏رسد كه جواب اين سؤال روشن باشد، زيرا شرايط جسمي بانوان به طور معمول، اقتضاي انجام اموري را كه نيازمند طاقت و توان زياد باشد ندارد، ولي در عين حال مشاهده مي‏كنيم كه دختران شعيب، مشكل‏ترين امور اقتصادي را عهده‏دار بودند. اما حقيقت مطلب آن است كه زنان در شرايط عادي از انجام چنين تكاليفي پرهيز نموده و آن را به عهده مردان مي‏گذارند. در موردي كه بيان شد، شرايط اضطراري حكم مي‏كرد كه آن‏ها با وجود بي ميلي باطني، به انجام چنين اموري اقدام نمايند. براي نمونه، وقتي موسي‏عليه السلام دختران شعيب را در كنار چاه مدين مشاهده كرد كه تنها به مراقبت از گوسفندان خود مشغولند، از آنان پرسيد: شما اين جا چه مي‏كنيد؟ آنان گفتند: تا چوپانان گوسفندان خود را آب ندهند، ما جلو نمي‏رويم. و سپس گفتند: “و پدر ما، پيري فرتوت است". به نظر مي‏رسد كه گفتن اين جمله به موسي‏عليه السلام براي بيان اين است كه شرايط اضطراري و ناتواني پدر باعث شده است تا اين دختران چنين كار مشكلي را انجام دهند، كاري كه هم بسيار وقت‏گير است و هم بسيار طاقت فرسا. شاهد اين مطلب آن است كه به محض اين كه دختر شعيب قوت و امانت موسي را آزمود، براي آن‏كه خود و خواهرش را از انجام اين فعاليت توان فرسا كه مستلزم برخورد با مردان بيگانه نيز بود، رهايي بخشد، پيشنهاد استخدام او رابه پدر داد.

عفاف در فعاليت‏هاي اقتصادي

‏آب دادن گوسفندان، نمونه بارز فعاليت اقتصادي با مراعات عفاف كامل است. آنان براي پرهيز از اختلاط بي مورد با مردان بيگانه، مدت‏ها صبر مي‏كردند و حتي نوبت خود را از دست مي‏دادند تا آن چوپانان بي انصاف و بي ملاحظه، از آب دادن چارپايان خود فارغ شوند و آن گاه دختران شعيب با رعايت عفت و نجابت، به گوسفندان خود آب مي‏دادند. حتي مي‏توان گفت چيزي كه موجب شد تا موسي‏عليه السلام با خستگي فراواني كه از پيمودن راه طولاني مصر تا مدين متحمل شده بود به كمك آنان بشتابد؛ همين بود كه در رفتار آنان در كنار چاه، حجب و حياي آنان را مشاهده كرد و آن گاه كه ماجرا را پرسيد، از كلام آن‏ها نيز دريافت كه تعلل آنان در آب دادن گوسفندان به‏خاطر حجب و عفاف آنان و ظلم و تعدي مردم بوده است.نكته مهم در اين داستان، آن است كه دختران شعيب كه انجام اين كار را موجب برخورد با نامحرمان مي‏دانستند، هرگز اصل فعاليت اقتصادي خود را متوقف نكردند، بلكه ملتزم بودند كه در كار، متانت و عفاف خود را حفظ كنند.

هوشمندي اقتصادي‏

هنگامی که دختر شعیب پیشنهاد استخدام موسي‏عليه السلام را به پدر داد، دو ويژگي را به عنوان ويژگي‏هاي بهترين كارگزار برشمرد: قدرت و امانت. “ان خير من استأجرت القوي الامين"و دراين جمله كوتاه، مهم‏ترين و اصولي‏ترين شرايط مديريت را در اين دو ويژگي خلاصه كرد. البته منظور از قدرت، تنها قدرت جسماني نيست، بلكه مراد قدرت و قوت بر انجام مسئوليت است. بنابراين، در انجام فعاليت‏هاي جسمي، قدرتمندي به نيروي جسمي و در فعاليت‏هاي فكري، قدرتمندي به توان و قوت فكري مربوط مي‏شود. منطق اين زن كه همان منطق قرآن است، آن است كه در سپردن مسئوليت‏ها بايد دو ملاك مهم توان‏مندي و امانت، يا به تعبيرديگر تخصص و تعهد مورد توجه قرار گرفته و اگر يكي از اين دو ويژگي در فرد كارگزار نباشد، آسيب‏هاي غيرقابل جبراني براي كارفرما به بار خواهد آورد. درايت و هوشمندي بسيار زياد دختر شعيب درآن است كه هم اين دو عنصر اساسي در سپردن مسئوليت را به سادگي بيان كرد و هم مصداق آن را در وجود موسي‏عليه السلام يافت و هم اين پيشنهاد ارزشمند اقتصادي خود را به پدر ارايه نمود.الگوي منفي اين ويژگي را نيز مي‏توان در زني يافت كه با رنج و زحمت فراوان به انجام فعاليت اقتصادي مي‏پرداخت و پس از آن‏كه كار به پايان مي‏رسيد، با يك حركت ارتجاعي، نتيجه زحمات قبلي را بر باد مي‏داد:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثًا… (نحل: 92)

و همانند آن زن مباشي كه رشته‏اي را كه محكم تافته بود، از هم گشود و قطعه قطعه كرد…

از امام باقرعليه السلام روايت شده كه او زني از قبيله بني تيم بود و نامش “ريطة بنت كعب بن سعد” و زني احمق بود كه مورا مي‏تافت و سپس بافته خود را مي‏گشود و باز دوباره همين عمل نابخردانه را تكرار مي‏كرد. البته قرآن كريم اين مثل را براي اهميت دادن به پيمان‏هاي اجتماعي مورد استفاده قرار داده و فرموده مانند آن زن نباشيد و گره پيمان‏هايي را كه با نام خدا محكم كرده‏ايد، نگشاييد، ولي، اين نكته اقتصادي نيز به‏دست مي‏آيد كه هر فعاليت اقتصادي بايد هدفمند بوده و براي نيل به رشد اقتصادي انجام شود. هم چنان كه لازم است اين روند تا به‏دست آمدن نتيجه، تداوم يابد و پس از رسيدن به نتيجه مطلوب ازثمرات به‏دست آمده حراست شود و از انجام هر كاري كه دستاوردهاي حاصل را از بين برد، پرهيز شود. نتيجه ديگري كه از اين آيه گرفته مي‏شود آن است كه لازم است دو طرف يك پيمان اقتصادي تا آخر به پيمان خود وفادار مانده وبه محض مشاهده رقيب مناسب‏تر، به شكستن يك جانبه عهد خود مبادرت نكنند؛ زيرا خداوند فرموده است:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبي‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ… (نحل: 92)

و همانند زني نباشيد كه پشم‏هايي را كه مي‏بافت، پس از محكم داشتنش، رشته رشته وا مي‏تافت، سوگندهايتان را دستاويز دغلي كنيد، به خيال اين كه امتي از امت ديگر بيشتر و پيشتر است، جز اين نيست كه شما را به آن مي‏آزمايد…

مشاركت سياسي بانوان به عنوا ن عضوي از امت :

قران كريم حضور سياسي بانوان را در نقش امت به دو گونه ترسيم نموده است. در بخشي، الگوهاي مثبت مشاركت سياسي را بهنمايش در آورده و زنان را به انجام چنين مشاركتي ترغيب نموده و در بخش ديگر، به تشريح عملكرد نادرست الگوهاي منفي پرداخته و با اعلام نارضايتي خود ازاين‏گونه رفتار سياسي، زنان را از انجام چنين حركاتي بازداشته است.

مشاركت بانوان در استمرار حكومت الهي‏

يكي از زنان نمونه‏اي كه هم در ايجاد حكومت الهي رسول خداصلي الله عليه وآله و هم در استحكام و استمرار آن بسيار نقش داشت، حضرت خديجه‏عليها السلام همسر وفادار آن حضرت بود. او در زماني كه پيامبر از نظر مالي بسيار تحت فشار بود، دارايي سرشار خود را در اختيار هدف و راه رسول خدا قرار داد و تا پاي جان نيز ازآن حضرت دفاع كرد. قرآن كريم نيز با اشاره به حمايت مالي خداوند از پيامبرصلي الله عليه وآله،اين مطلب را تأييد مي‏كند كه خداوند مال خديجه را سبب نصرت و ياري مادي او در راه برقراري و تثبيت حكومت الهي قرار داد.هم‏چنين زنان در صدر اسلام دوشادوش مردان، با رسول خداصلي الله عليه وآله بيعت مي‏كردند و با اين بيعت، پيمان مي‏بستند كه به آن چه كه پيغمبر فرموده است، عمل كنند و يا پيمان مي‏بستند كه از آن حضرت پشتيباني كنند. تشريفات بيعت چنين بود كه پيامبر دستور فرمودند تا ظرفي پر از آب آوردند، مقداري عطر در آن ريختند، سپس حضرت دست خود را ميان آن ظرف گذاردند و آيه‏اي كه مواد اين پيمان را در برداشت، تلاوت كردند، آن گاه ازجاي خود برخاستند و به زنان فرمودند: “هر كس حاضر است با شرايط يادشده، با من بيعت كند، دست در ميان ظرف آب كرده و به طور رسمي، وفاداري خود را به مواد اين پيمان اعلام كند.” قرآن كريم مواد اين پيمان را اين‏گونه بيان مي‏كند:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلي‏ أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرينَهُ بَيْنَ أَيْديهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصينَكَ في مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ. (ممتحنه: 13)

اي پيامبر! وقتي كه زنان مؤمن مي‏آيند كه با تو بيعت كنند كه هرگز شرك به خدا نورزند، سرقت و زنا نكنند و اولاد خودرا به قتل نرسانند و بر كسي افترا و بهتان نبندند و فرزند را به ديگري نسبت ندهند و با تو در امر نيك و معروفي مخالفت نكنند، به اين شرايط با آن‏ها بيعت كن و برايشان از خدا، غفران طلب نما.

زنان با اين شرايط، با پيامبر اكرم‏صلي الله عليه وآله بيعت كردند و البته پيشاهنگ اين حركت مبارك، “فاطمه بنت اسد"، مادر حضرت علي‏عليه السلام بود. دقت در محتواي اين پيمان نشان مي‏دهد كه مواد بيعت، جنبه اختصاصي براي زنان نداشته است، بلكه اين مواد از وظايف و تعهدات مشترك زنان و مردان مسلمان است، همچون نفي شرك، دوري از سرقت و زنا و تعهد بر پيروي از دستورهاي پيامبر. بنابراين، بيعت پيامبر با زنان، همان پيماني بوده است كه حضرت در گذشته با مردان نيز داشته‏اند و مفاد آن تغييري نداشته است.در طول تاریخ زنان با ایمان ، شجاع و ضد ظلم بسیار بوده اند ، که زندگی آنها سراسر ایثار و شهادت و از خودگذشتگی در راه خدای سبحان بوده است . اینک به تعدادی از آنها اشاره می شود :

نمونه ا ی از زنان نمونه قبل از اسلام

همسر جزبیل نجار :این زن در زمان حضرت موسی( ع) به او ایمان آورد . از قضای روزگار او به حرمسرای فرعون - بعنوان آرایشگر دختر فرعون - رفت و آمد می کرد . روزی هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون ، شانه از دستش افتاد . از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود ، ناگهان گفت : بنام خدا .دختر فرعون از او پرسید : منظورت از خدا ، پدرم فرعون است ؟او گفت : خیر ، بلکه من کسی را ستایش می کنم که پدر تو را آفریده ، دختر فرعون سریع جریان را به پدرش اطلاع داد و فرعون او را احضار کرد و به زن گفت : مگر به خدایی من اعتراف نداری ؟ گفت : هرگز خدای حقیقی را رها نمی کنم ، تا تو را بپرستم .
فرعون از این سخن بقدری عصبانی شد که فوراً دستور داد تنور مِسی را پر از آتش کردند و آن تنور سرخ شد و به جلادان گفت همه ی بچه های این زن را به تنور بیندازید ؛ تمام بچه هایش را در مقابل چشمهایش سوزاندند . تنها یک بچه ی کوچک در آغوش زن مانده بود . طبیعی است که مادر و یا هر انسانی به بچه ی شیر خوارش بیش تر علاقه دارد . بچه ی کوچک را به زور از مادر گرفتند و جلاد گفت : اگر از آیین موسی بیزاری بجویی ، بچه ی تو را در آتش نمی افکنم . بچه ی شیر خوار قلبش را به تلاطم آورد و خواست در ظاهر سخنی بگوید . در این وقت بقدرت خدا ، بچه بزبان آمده ، بمادرش گفت : صبر کن ؛ تو بر حق هستی .مادر صبر کرد ؛ آن بچه را نیز در آتش افکندند و سوزاندند . سپس خودش را به آتش افکندند . این زن مؤمنه و شجاع ، تا زنده بود ، تسلیم زور نشد و در برابر این همه مصائب تلخ ایستادگی کرد .پیامبر اکرم ص می فرمایند : در شب معراج در فضا ، در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید . از جبرئیل( ع) پرسیدم : این بوی خوش بی نظیر چیست ؟ جبرئیل پاسخ گفت : این بوی خوش از خاکستر جسد سوخته ی همسر جزبیل و فرزندان اوست که در زمین محاذی این فضا ریخته اند و این بوی خوش تا روز قیامت از این زمین استشمام می شود .

زنان نمونه ی صدر اسلام :

حضرت خدیجه (س) که همه ی اموالش را در راه اسلام و آزادی انسانها می بخشد .
حضرت زینب( س) که بعد از امام حسین( ع) آن قیام عظیم را دارد ؛ کشتی طوفان زده ی کربلا را به ساحل پیروزی می رساند ، با صبر عظیمش آن نقش سازنده و ارزنده را ایفا می کند و با قدرت و شجاعت ، خطبه های جامع و جالبی ایراد می کند که سدّ استبداد را می شکند .شخصیت گسترده ی زهرای مرضیه (س) همه جا آشکار است ، مانند نقش فاطمه (س) در خلافت عادلانه و بحقّ حضرت علی (ع) ، زیرا او بود که با علم و حکمت و بینش سیاسی ، طی خطبه ی مفصل و قَرّائی در مسجد مدینه ، مسأله ی زمامداری و نقش حکومت و خلافت عدل اسلامی را ترسیم نمود .نقش فاطمه ع در جنگهای صفین ، نهروان و جمل در چهره ی امام حسن مجتبی (ع) و امام علی( ع) نمایان است ، در کربلا نقش قهرمانه ی فاطمه ی اطهر در چهره ی حضرت حسین (ع) آشکار است .در کربلا و کوفه و تا شام و مدینه ، نقش حکیمانه ی حضرت زهرا (س) در چهره ی خانم زینب متجلّی است و نقش حضرتش حتی در حرکت پیامبر (ص) پیداست . او اُمّ اَبیها است . مادر پدرش ؛ نه مادری که او را زاییده ، بلکه ریشه ی خاندان رسالت و محور در روایت حدیث کساء سئوال می شود کیانند این پنج تن ؟ ندا می رسد فاطمه است و پدر فاطمه ، فاطمه است و شوهر فاطمه ، فاطمه است و دو فرزند فاطمه .« فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ هُم اَهلُ بَیتِ النُّبُوَّة وَ مَعدِن الرِّسالَة هُم فاطِمَة وَ اَبوُها وَ بَعلُها وَ بَنُوها » یعنی ، پس خداوند عزّ و جلّ فرمود : آنها هستند اهل بی پیغمبر و مرکز ر سالت ؛ ایشانند فاطمه و پدر او و شوهر او و فرزندان او .

همچنین زنان شجاع و رشیدی در زمان حضرت رسول ص بودند که با حفظ حجاب اسلامی ، همچون مرد در جبهه های جنگ با دشمن پیکار و ستیز می کردند . نمونه هایی از این زنان عبارتند از :

« ام ورقه » دختر عبدالله بن حارث انصاری ؛ وی از زنان با فضیلتی بود که پیامبر (ص) به دیدن او می رفتند و او را شهیده می نامیدند . در جنگ بدر ، خدمت پیامبر( ص) عرض کرد : اجازه دهید برای مداوای مجروحان ، در جنگ شرکت کنم . شاید خدا شهادت را نصیب من گرداند !پیامبر (ص) فرمودند : خدا شهادت را نصیب تو می کند ؛ در خانه بمان ، تو شهیده ای ! او قران را جمع آوری کرد .
پیامبر( ص) فرمودند : برای اهل خانه ات ، در نماز امامت کن ! او را مؤذنی بود و امامت خانواده را می کرد تا هنگامی که شهید شد .« ام حکیم » مخزومیه ؛ مجاهدی گرانقدر بود که در واقعه ی « یرموک » حضور داشت و سرسختانه جنگید . در واقعه ی « مرجع الصغر » نیز عمود خیمه را گرفت و هفت تن از رومیان را به قتل رسانید .


« برکه » دختر ثعلبه ( ام ایمن ) ؛ از اولین زنانی بود که هجرت نمود . دو هجرت داشت ؛ هجرت به حبشه و هجرت به مدینه . این بانوی بزرگوار ، در جنگهای حنین ، احد و خیبر حضور داشت و سپاهیان اسلام را آب می داد .

« ام حبیب » از زنان مجاهد عصر پیامبر( ص) بود که مصاحبت آن حضرت را درک کرد و در واقعه ی « یرموک » حضور داشت و مردان را به نبرد تشویق می کرد . هنگامی که رومیان حمله آوردند و عمرو بن عاص و یارانش را متفرق ساخته ، پیشروی می کردند ، جمعی از زنان با در دست داشتن عمودهای آهنین ، از بلندی ها پایین آمدند و بر مردان دشمن حمله بردند . « سُمیه » اولین زن شهید ؛ سمیه همسر یاسر بود . او و همسرش یاسر به جرم اسلام آوردن ، آنقدر تازیانه خوردند تا شهید شدند . به سمیه گفتند : اگر به پیامبر (ص)کافر نشوی ، دو پای تو را به دو شتر می بندیم که هر شتری به یک طرف برود و آنقدر بروند تا دو شقه شوی. سمیه از تهدید آنها نهراسید ، تا اینکه سر انجام ناجوانمردان با بستن پاهای او به شتر ، او را دو شقه کردند و او و همسرش را به شهادت رساندند..
عمار هم که پسر این زن با ایمان بود ، تا آخر عمر در راه اسلام تلاش کرد ، و سر انجام جزء سپاهیان حضرت علی( ع) در جنگ صفین بود که به شهادت رسید.البته زنانی دیگر مانند : لبینه ، زنبره ، نهدیه ، غزیه و … در صدر اسلام به سبب ایمان آوردن به رسول خدا ص زیر شکنجه های سخت شهید شدند.
« فاطمه بنت اسد » مادر حضرت علی( ع )؛ همین مقام برای فاطمه کافی است که در کعبه و در آن مکان ملکوتی ، فرزندی همچون امیرالمؤمنین ، حضرت علی( ع) را بدنیا آورد .پیامبر ص هر وقت خسته می شدند ، قبل از ظهر برای استراحت به منزل فاطمه بنت اسد می رفتند . وقتی فاطمه از دنیا رفت . پیامبر (ص) با چشم گریان نزد جسدش آمدند و گفتند : خدا او را بیامرزد ؛ او تنها مادر علی( ع )نبود ، مادر من نیز بود . سپس عمامه و پیراهن خود را دادند تا ببرند و برای او کفن درست کنند . در نمازش چهل تکبیر گفته ، سپس وارد قبر شدند و در قبر خوابیدند و به علی( ع) و سپس حسن( ع) فرمودند : شما نیز وارد قبر شوید و بخوابید و بیرون آیید .عمار سئوال کرد : بر هیچ کس همچون فاطمه رفتار نکردید ؟رسول خد(ا ص) فرمودند : سزاوار بود چنین کنم . او فرزند خود را سیر نمی کرد ، مرا سیر می کرد ؛ کودکانش را برهنه داشت و مرا می پوشاند عمار پرسید : چرا در نمازش چهل تکبیر فرمودید ؟فرمودند : چهل صف از فرشتگان در نماز فاطمه شرکت کرده بودند و برای هر صفی یک تکبیر گفتم .سپس فرمودند : علت اینکه عمامه و لباس خود را کفن کردم برای او ، این بود که روزی در باره ی برهنه بودن مردم در روز قیامت صحبت کردم . فاطمه فریاد کشید و از برهنگی و رسوایی روز قیامت نگران شد . با لباس خود او را کفن کردم ، تا روز قیامت پوشیده شود و کفنش نپوسد و چون او از سئوال قبر می ترسید ، در قبرش خوابیدم ؛ خداوند هم دریچه ای از بهشت به قبر او گشود و قبر باغی از باغهای بهشت شد .« خنساءِ » مادر چهار شهید ؛ او یک مُبَلِّغ ورزیده برای اسلام بود ؛ به گونه ای که تمام قبیله ی خود را به اسلام گرواند و با شعر و شعار و سخنرانی ها ، مردم را بسوی اسلام فرا خواند .در جنگ قادسیه ، چهار فرزندش شهید شدند . در شهادت فرزندانش گفت : سپاس خداوندی را که مرا به شهادت آنها افتخار بخشید ؛ امید آن دارم که خداوند مرا نیز با آنها زیر رحمت و رضوان الهی محشور گرداند .
« زینب بنت خزیمه » همسر عبیدة بم حارث بن عبدالمطلب ؛ این بانوی مسلمان و مجاهد در جنگ بدر حضور داشت . شوهرش گرم کارزار بود و او به مداوای مجروحان می پرداخت . شوهرش شهید شد ، اما وی همچنان کار مداوای مجروحان را ادامه داد … و در سن شصت سالگی به همسری پیامبر (ص) در آمد .امام با قر ع فرمودند : در جنگ احد ، شصت جای بدن حضرت علی (ع) مجروح شد که رسول خدا (ص) دو زن بنامهای « ام سلمه » و « ام عطیه » را مأمور مداوا و پانسمان زخمهای بدن حضرت علی( ع) کردند . آنقدر سطح زخمها زیاد بود که نتوانستند و جریان را به پیامبر ص گزارش دادند .امام صادق ع فرمودند : همراه حضرت مهدی (عجّ) سیزده زن هستند . عرض کردم : برای چه ؟ فرمودند : این زنان مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران پرستاری می نمایند ؛ چنان که در عصر رسول خدا( ص) چنین می کردند .

امام باقر (ع) می فرمایند :

« وَ یجی ءَ وَالله مائه وَ بِضعَة عَشَرَ جَلا فیهِنَّ خَمسُونَ اِمرَأة … » یعنی ، سوگند بخدا همراهان مهدی( عجّ) سیصد و سیزده نفر هستند که در میان آنان پنجاه زن هست .

اینها نمونه هایی است از تلاش و جهاد و حضور زن مسلمان ، در صحنه های اجتماع ، جنگ و مبارزات سیاسی و نظامی ؛ و نموداری از فرهنگ و سازندگی و حماسه آفرینی زنان قهرمان صدراسلام . بی شک ، مواردی از این قبیل در تاریخ اسلام بسیار است .البته غفلت نورزیم که حضور در صحنه های اجتماع - نظیر موارد فوق – دو مین وظیفه ی زنان مسلمان است ؛ و هرگاه نیاز و ضرورت پیش آید ، ز نان به مشارکت و حضور در جامعه فراخوانده می شوند . این در حالی است که مسئولیت اولیه ی زن ، مسئولیتهای خانوادگی و تدبیر و تأمین منزل و تربیت فرزند و خلاصه آن چیزی است که به درون منزل و نه بیرون تعلق دارد . از این رو ، فعالیتهای اجتماعی ، نباید لطمه ای به وظایف اولیه ی زن وارد سازد و اختلال در امور داخل زندگی را موجب شود ، زیرا طبیعی است که جامعه ، در مرحله ی دوم است و خانواده ، در مرحله ی اول . واضح است اگر سنگهای زیرین جامعه که خانواده است ، متلاشی گردد ، جامعه رو به ویرانی و اضمحلال خواهد نهاد .دختران حضرت فاطمه ع که تربیت شدگان مکتب اسلام هستند ، علاوه بر مسئولیت شوهرداری و تربیت فرزند و رسیدگی به امور خانه ، در کنار برادران خود در اجتماع و سیاست و جنگ و ابلاغ این رسالت ها ، نقش مهم و مسئولانه ی خود را ایفا کردند . نمونه ی آن ، واقعه ی کربلا است و شهادت امام حسین ع و یارانش و اسارت و دفاعیات و خطابه های آتشین خواهران ، دختران و همراهانشان ، در دو صحنه ی انقلاب و شهادت . عملکرد بعد از شهادت ایشان شاهد مدعا است .آرزو داریم تا بانوان مسلمان ، با مطالعه زندگی این زنان ، آنها را الگوی خود قرار داده وبه انها تاسی کنند.

منابع ومآخذ:

1-قرآن کریم،ترجمهء الهی قمشه‏ای،شرکت تعاونی ناشران‏ قم

2–نهج البلاغه،به تصحیح صبحی صالح،ترجمهء محمد دشتی، مؤسسهء چاپ الهادی،پاییز 79

3-نهج‏البلاغه،حكمت 297
4- نهج‏البلاغه، قاصعه، 192.
5- نهج‏البلاغه، نامه 31.
6--سفینة البحار،شیخ عباس قمی،انتشارات بیتا-بیچا،قم.
7-میزان الحکمه،محمد محمدی ری‏شهری،حوزهء علمیهء قم، دفتر تبلیغات اسلامی،قم 1362.
8- عبد الباقی:محمد فواد:المعجم المفهرس لاالفاظ القرآن‏ الکریم،انتشارات اسماعیلیان،تهران 1364.
9-دیلمی،احمد و آذر بایجانی:اخلاق اسلامی،نشر معارف، قم 1380.

10-سید علی موسوی گرمارودی، داستان پیامبران، چ شفق، مؤسسه قدیانی، 1373.

11- منبع: مجله پیوند - فروردین و اردیبهشت 1382 - شماره 282 و 28


معاونت فرهنگی حوزه های علمیه خواهران استان سمنان

 2 نظر

اعیاد شعبانیه مبارک باد.

03 تیر 1391 توسط صابریان

 

rity="68″ SemiHidden="false” UnhideWhenUsed="false” Name="Medium Grid 2″>

 

 

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

السلام علیک  یا اباالفضل العباس (ع)

السلام علیک یا علی بن حسین سید الساجدین (ع)


فرارسیدن ماه مبارک شعبان واعیاد شعبانیه بر همگان مبارک باد.

معاونت فرهنگی مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان سمنان

 

 1 نظر

تسلیت بمناسبت سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران

30 خرداد 1391 توسط صابریان

به بهانه سالگرد شهادت مطصفی چمران


چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است . دكتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانیك فارغ التحصیل شد. چمران یك سال به تدریس در دانشكده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در كالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریكا - بركلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرك دكترای الكترونیك و فیزیك پلاسما گردید. شهادت : در سحر گاه سی و یكم خرداد 1360 ، شهید دكتر چمران بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حركت ادامه دادند تا اینكه به قربانگاه رسیدند .خداوند ثابت كرد كه او را دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سركشی به مناطق و خطوط مقدم بر اثر اثابت تركش خمپاره های دشمن به شهادت رسید یادش گرامی.

معاونت فرهنگی مدیریت حوزه های علمیه استان سمنان

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان سمنان

مدیریت حوزه علمیه خواهران استان سمنان
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

دانش نامه مهدویت

ساعت

تدبر در قرآن

ذکر ایام هفته

وصیت نامه شهدا

دانشنامه سوره های قرآن کریم

مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان سمنان

اوقات شرعی

قالب وبلاگ

جعبه حدیث

سیب تم

آمار بازدید

قالب وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس